معنی فارسی bury the hatchet
B2فراموش کردن کینه، برقراری دوباره روابط دوستانه پس از یک نزاع یا اختلاف.
To make peace or reconcile after a disagreement.
- verb
verb
معنی(verb):
To stop fighting or arguing; to reach an agreement, or at least a truce.
مثال:
They need to calm down and bury the hatchet before someone gets hurt.
example
معنی(example):
پس از سال‌ها جنگ، دو دوست بالاخره تصمیم گرفتند که کینه را فراموش کنند.
مثال:
After years of fighting, the two friends finally decided to bury the hatchet.
معنی(example):
وقت آن است که کینه را فراموش کنیم و برای یک هدف مشترک همکاری کنیم.
مثال:
It's time to bury the hatchet and work together for a common goal.
معنی فارسی کلمه bury the hatchet
:
فراموش کردن کینه، برقراری دوباره روابط دوستانه پس از یک نزاع یا اختلاف.
