معنی فارسی cavum
B1فضای توخالی یا حفرهای در آناتومی یا اندامهای زنده.
A hollow or cavity in anatomical structures.
- NOUN
example
معنی(example):
کاووم بخش مهمی از بسیاری از ساختارهای آناتومیکی است.
مثال:
The cavum is a crucial part of many anatomical structures.
معنی(example):
در آناتومی، واژه کاووم به فضایی توخالی درون بدن اشاره دارد.
مثال:
In anatomy, the term cavum refers to a hollow space within the body.
معنی فارسی کلمه cavum
:
فضای توخالی یا حفرهای در آناتومی یا اندامهای زنده.