معنی فارسی centerless

B1

بی‌مرکز، به معنای عدم وجود یک مرکز مشخص یا مشخصه است.

Having no center or focal point.

example
معنی(example):

طراحی زیبا بود، حتی اگر بی‌مرکز بود.

مثال:

The design was beautiful, even though it was centerless.

معنی(example):

طبیعت بی‌مرکز اتاق احساس منحصر به فردی به آن می‌دهد.

مثال:

The centerless nature of the room gave it a unique feel.

معنی فارسی کلمه centerless

: معنی centerless به فارسی

بی‌مرکز، به معنای عدم وجود یک مرکز مشخص یا مشخصه است.