معنی فارسی centerer
B1مرکززن، شخصی است که یک شیء یا تصویر را در مرکز قرار میدهد یا آن را تنظیم میکند.
A person who centers something or arranges it to be in the center.
- NOUN
example
معنی(example):
مرکززن تصویر را تنظیم کرد تا به صورت مستقیم آویزان شود.
مثال:
The centerer adjusted the picture to hang it straight.
معنی(example):
او نقش مرکززن را در پروژه ایفا کرد.
مثال:
She played the role of the centerer in the project.
معنی فارسی کلمه centerer
:
مرکززن، شخصی است که یک شیء یا تصویر را در مرکز قرار میدهد یا آن را تنظیم میکند.