معنی فارسی chairmaking

B2

فرایند یا هنر ساخت صندلی؛ شامل طراحی و تولید صندلی‌ها.

The craft or process of making chairs.

example
معنی(example):

صندلی‌سازی نیاز به ترکیبی از مهارت و خلاقیت دارد.

مثال:

Chairmaking requires a combination of skill and creativity.

معنی(example):

او دوره‌ای در صندلی‌سازی گذراند تا مهارت خود را ارتقا دهد.

مثال:

He took a course in chairmaking to improve his craft.

معنی فارسی کلمه chairmaking

: معنی chairmaking به فارسی

فرایند یا هنر ساخت صندلی؛ شامل طراحی و تولید صندلی‌ها.