معنی فارسی churchward
B2کشیش، فردی که مسئولیت نظارت بر نظافت و ترتیب کلیسا را بر عهده دارد.
A person responsible for the upkeep and cleanliness of the church.
- NOUN
example
معنی(example):
کشیش مسئول حفظ پاکیزگی کلیسا بود.
مثال:
The churchward was tasked with maintaining the church's cleanliness.
معنی(example):
هر روز یکشنبه، کشیش اطمینان حاصل میکرد که همه چیز در جای خود قرار دارد.
مثال:
Every Sunday, the churchward would make sure everything was in order.
معنی فارسی کلمه churchward
:
کشیش، فردی که مسئولیت نظارت بر نظافت و ترتیب کلیسا را بر عهده دارد.