معنی فارسی circumneutral
B1منطقهای که هیچگونه تأثیر قوی یا جانبداری را ندارد.
Referring to an area or state that is neutral or balanced.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه دورنخن به دور از تأثیرات قوی است.
مثال:
The circumneutral area is free from strong influences.
معنی(example):
در شیمی، یک محلول دورنخن pH خنثی را حفظ میکند.
مثال:
In chemistry, a circumneutral solution maintains a neutral pH.
معنی فارسی کلمه circumneutral
:
منطقهای که هیچگونه تأثیر قوی یا جانبداری را ندارد.