معنی فارسی circumsession
B1چندین دور هم آمدن برای بحث و گفتگو بخصوص در مورد یک موضوع مشترک.
A gathering of many for discussion, especially about a common subject.
- NOUN
example
معنی(example):
در طول دایرهای، آنها دیدگاههای مختلفی را مورد بحث قرار دادند.
مثال:
During the circumsession, they discussed various perspectives.
معنی(example):
دایرهای ساعتها به طول انجامید و موضوعات زیادی را پوشش داد.
مثال:
The circumsession lasted for hours, covering many topics.
معنی فارسی کلمه circumsession
:
چندین دور هم آمدن برای بحث و گفتگو بخصوص در مورد یک موضوع مشترک.