معنی فارسی circumsphere

C2

کره‌ای که تمام رأس‌های یک چندوجهی را در بر می‌گیرد و کوچک‌ترین کره‌ای است که می‌تواند آن را در خود جای دهد.

The smallest sphere that can enclose a given solid shape in three-dimensional space.

example
معنی(example):

کرهٔ محاطی یک تتراهدرون کوچک‌ترین کره‌ای است که می‌تواند آن را در بر بگیرد.

مثال:

The circumsphere of a tetrahedron is the smallest sphere that can contain it.

معنی(example):

محاسبهٔ کرهٔ محاطی می‌تواند در ساخت و سازهای هندسی کمک کند.

مثال:

Calculating the circumsphere can help in geometric constructions.

معنی فارسی کلمه circumsphere

: معنی circumsphere به فارسی

کره‌ای که تمام رأس‌های یک چندوجهی را در بر می‌گیرد و کوچک‌ترین کره‌ای است که می‌تواند آن را در خود جای دهد.