معنی فارسی circumstantiable
B2قابل قرار گرفتن در زمینههای مختلف و قابل تطبیق با شرایط.
Able to be placed or interpreted in different circumstances or contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یافتهها قابلیت قرار دادن در شرایط مختلف را دارند و باید با دقت در نظر گرفته شوند.
مثال:
The findings are circumstantiable and should be considered with care.
معنی(example):
دادههای قابل قرار دادن در شرایط مختلف برای تحلیل جامع ضروری هستند.
مثال:
Circumstantiable data is essential for comprehensive analysis.
معنی فارسی کلمه circumstantiable
:
قابل قرار گرفتن در زمینههای مختلف و قابل تطبیق با شرایط.