معنی فارسی circumventer
B2فردی که به طور مکرر قوانین را دور میزند.
One who circumvents or avoids rule.
- NOUN
example
معنی(example):
دورزن فردی است که راههایی برای دور زدن قوانین پیدا میکند.
مثال:
A circumventer is someone who finds ways to bypass rules.
معنی(example):
در این زمینه، دورزن ممکن است به عنوان یک فرصتطلب دیده شود.
مثال:
In this context, a circumventer might be seen as an opportunist.
معنی فارسی کلمه circumventer
:
فردی که به طور مکرر قوانین را دور میزند.