معنی فارسی circumvoisin
B1دور زدن یا جلوگیری کردن از نزدیک شدن به موضوعی دشوار یا حاد.
To skillfully avoid or bypass a topic or issue.
- VERB
example
معنی(example):
طرح وکیل این بود که مسئله را دور بزند تا از مواجهه مستقیم جلوگیری کند.
مثال:
The lawyer's plan was to circumvoisin the issue to avoid a direct confrontation.
معنی(example):
در مذاکرات، معمولاً عاقلانه است که از موضوعات دشوار دور بزنید.
مثال:
In negotiations, it is often wise to circumvoisin difficult topics.
معنی فارسی کلمه circumvoisin
:
دور زدن یا جلوگیری کردن از نزدیک شدن به موضوعی دشوار یا حاد.