معنی فارسی clags
B1مواد چسبنده یا گلی که میتواند به اشیاء بچسبد.
Sticky or clotted substances often found outdoors.
- OTHER
example
معنی(example):
گلها به کفشم چسبیدند در حین راه رفتن.
مثال:
The clags stuck to my shoes as I walked.
معنی(example):
گلها میتوانند در هنگام پیادهروی آزاردهنده باشند.
مثال:
Clags can be annoying when hiking.
معنی فارسی کلمه clags
:
مواد چسبنده یا گلی که میتواند به اشیاء بچسبد.