معنی فارسی claggum
B1مواد غلیظکننده که برای افزایش غلظت در غذا استفاده میشود.
A thickening agent made from a sticky substance.
- OTHER
example
معنی(example):
سرآشپز از کلگام برای غلیظ کردن سس استفاده کرد.
مثال:
The chef used claggum to thicken the sauce.
معنی(example):
کلگام اغلب در دستورهای سنتی استفاده میشود.
مثال:
Claggum is often used in traditional recipes.
معنی فارسی کلمه claggum
:
مواد غلیظکننده که برای افزایش غلظت در غذا استفاده میشود.