معنی فارسی cliffed
B1معلق بودن، پایان غیرمنتظره یا ناگهانی که باعث سردرگمی میشود.
An abrupt end that leaves listeners in suspense or confusion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فیلم به ناگاه پایان یافت و تماشاگران را در حالت معلق گذاشت.
مثال:
The film ended suddenly, leaving the audience cliffed.
معنی(example):
توضیحات او به قدری مبهم بود که کل بحث را معلق نگه داشت.
مثال:
Her explanation was so vague that it cliffed the whole discussion.
معنی فارسی کلمه cliffed
:
معلق بودن، پایان غیرمنتظره یا ناگهانی که باعث سردرگمی میشود.