معنی فارسی cohesionless
B2عدم وجود چسبندگی، حالتی که اجزاء یا مواد به یکدیگر پیوسته نیستند.
Lacking the quality of cohesion; the state of being uncombined or separate.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خاک بدون چسبندگی به راحتی میتواند توسط باران شسته شود.
مثال:
The cohesionless soil could easily be washed away by rain.
معنی(example):
در غیاب چسبندگی، ذرات به سادگی جدا شدند.
مثال:
In the absence of cohesion, the particles separated easily.
معنی فارسی کلمه cohesionless
:
عدم وجود چسبندگی، حالتی که اجزاء یا مواد به یکدیگر پیوسته نیستند.