معنی فارسی coincider
B1همزمان شدن، به معنای وقوع دو یا چند چیز در یک زمان مشابه است.
To occur at the same time.
- VERB
example
معنی(example):
این دو رویداد به طرز کاملی همزمان به نظر میرسیدند.
مثال:
The two events seemed to coincider perfectly.
معنی(example):
اگر تولدم و جشن با هم همزمان شوند، هر دو را با هم جشن میگیرم.
مثال:
If my birthday and the festival coincider, I will celebrate both together.
معنی فارسی کلمه coincider
:
همزمان شدن، به معنای وقوع دو یا چند چیز در یک زمان مشابه است.