معنی فارسی collatee

B1

شخصی که اطلاعات یا مطالب داده شده را دریافت می‌کند.

A person who receives collated information or materials.

example
معنی(example):

هر گیرنده یک نسخه از گزارش دریافت کرد.

مثال:

Each collatee received a copy of the report.

معنی(example):

گیرندگان در فرآیند بازخورد مشارکت کردند.

مثال:

The collatees contributed to the feedback process.

معنی فارسی کلمه collatee

: معنی collatee به فارسی

شخصی که اطلاعات یا مطالب داده شده را دریافت می‌کند.