معنی فارسی collaterally
B1به صورت تضامینی، به معنای وابسته به یکدیگر در یک عمل یا فرآیند.
In a manner that involves an arrangement or connection between two or more parties.
- OTHER
example
معنی(example):
این وجوه به صورت تضامینی برای اطمینان از وام آزاد شدند.
مثال:
The funds were released collaterally to ensure the loan.
معنی(example):
دو شرکت بهطور تضامینی برای پروژه همکاری کردند تا نتایج را به حداکثر برسانند.
مثال:
The two companies worked collaterally on the project to maximize results.
معنی فارسی کلمه collaterally
:
به صورت تضامینی، به معنای وابسته به یکدیگر در یک عمل یا فرآیند.