معنی فارسی collaterality
B1خصوصیت مرتبط بودن یا تأمین اعتبار برای وامها.
The quality of being collateral or securing a loan.
- NOUN
example
معنی(example):
ضمانت وامها توسط بانک تحلیل شد.
مثال:
The collaterality of the loans was analyzed by the bank.
معنی(example):
درک ضمانت میتواند خطرات را به حداقل برساند.
مثال:
Understanding collaterality can minimize risks.
معنی فارسی کلمه collaterality
:
خصوصیت مرتبط بودن یا تأمین اعتبار برای وامها.