معنی فارسی collationer

B1

شخصی که کار تجمیع یا ترتیب‌ دهی اطلاعات را انجام می‌دهد.

A person who collates information or documents.

example
معنی(example):

تجمیع‌کننده مدارک را برای جلسه آماده کرد.

مثال:

The collationer prepared the documents for the meeting.

معنی(example):

به عنوان یک تجمیع‌کننده، او اطمینان حاصل کرد که تمام پرونده‌ها مرتب بودند.

مثال:

As a collationer, she ensured all files were in order.

معنی فارسی کلمه collationer

: معنی collationer به فارسی

شخصی که کار تجمیع یا ترتیب‌ دهی اطلاعات را انجام می‌دهد.