معنی فارسی collative
B2مرتبط با جمعآوری و مقایسه و تجزیه و تحلیل اطلاعات.
Relating to collation or the act of collecting and comparing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در زبانشناسی، یک رویکرد تجمیعی به مقایسه استفاده از واژهها کمک میکند.
مثال:
In linguistics, a collative approach helps compare word usage.
معنی(example):
تحلیل تجمیعی متون الگوهای منحصر به فردی را افشا کرد.
مثال:
The collative analysis of the texts revealed unique patterns.
معنی فارسی کلمه collative
:
مرتبط با جمعآوری و مقایسه و تجزیه و تحلیل اطلاعات.