معنی فارسی collingual

B1

چندزبانه، در مورد ارتباطات بین زبان‌ها.

Relating to or involving multiple languages.

example
معنی(example):

طبیعت چندزبانه بحث باعث تبادل غنی ایده‌ها شد.

مثال:

The collincual nature of the discussion allowed for a rich exchange of ideas.

معنی(example):

در محیط‌های چندزبانه، ارتباط بین گروه‌های مختلف شکوفایی می‌یابد.

مثال:

In collincual environments, communication flourishes among diverse groups.

معنی فارسی کلمه collingual

: معنی collingual به فارسی

چندزبانه، در مورد ارتباطات بین زبان‌ها.