معنی فارسی commendator

B1

شخصی که مسئولیت تقدیر و تمجید از افراد یا گروه‌ها را بر عهده دارد.

A person who is responsible for recognizing and praising individuals or groups.

example
معنی(example):

به عنوان کمداتور، او دستاوردهای تیم را شناسایی کرد.

مثال:

As the commendator, he recognized the team's achievements.

معنی(example):

کمداتور این رویداد، یک رهبر با احترام بود.

مثال:

The commendator of the event was a well-respected leader.

معنی فارسی کلمه commendator

: معنی commendator به فارسی

شخصی که مسئولیت تقدیر و تمجید از افراد یا گروه‌ها را بر عهده دارد.