معنی فارسی commote
B1انتقال احساسات، به خصوص از طریق هنر یا موسیقی.
To convey or express emotions or ideas, especially through art or music.
- VERB
example
معنی(example):
کار هنرمند میتواند حس نوستالژی را منتقل کند.
مثال:
The artist's work can commote a sense of nostalgia.
معنی(example):
برخی موسیقیها میتوانند احساسات شادی را منتقل کنند.
مثال:
Certain music can commote feelings of joy.
معنی فارسی کلمه commote
:
انتقال احساسات، به خصوص از طریق هنر یا موسیقی.