معنی فارسی compassive

B2

دلسوز، کسی که احساس همدردی و توجه به دیگران دارد.

Relating to or characterized by compassion.

example
معنی(example):

طبیعت دلسوز او را به مشاور ایده‌آل تبدیل کرد.

مثال:

Her compassive nature made her an ideal counselor.

معنی(example):

در پاسخ دلسوزانه‌اش، او به رنج آنها اعتراف کرد.

مثال:

In his compassive response, he acknowledged their suffering.

معنی فارسی کلمه compassive

: معنی compassive به فارسی

دلسوز، کسی که احساس همدردی و توجه به دیگران دارد.