معنی فارسی compatient
B1سازگار، شخصی که میتواند به راحتی با دیگران هماهنگ شود.
A person who is capable of being compatible with others; adaptable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او فردی سازگار است که به روابط اهمیت میدهد.
مثال:
He is a compatient person who values relationships.
معنی(example):
سازگار بودن در کار گروهی کمک میکند.
مثال:
Being compatient helps in teamwork.
معنی فارسی کلمه compatient
:
سازگار، شخصی که میتواند به راحتی با دیگران هماهنگ شود.