معنی فارسی compensatingly

B1

به طور جبرانی، به معنای عمل کردن به گونه‌ای که زیان یا کمبود را جبران کند.

In a manner that compensates for an imbalance or a deficiency.

example
معنی(example):

او به طرز جبرانی صحبت کرد تا نگرانی‌های او را آرام کند.

مثال:

He spoke compensatingly to soothe her concerns.

معنی(example):

این وجوه به طور جبرانی برای تعادل بودجه استفاده شد.

مثال:

The funds were used compensatingly to balance the budget.

معنی فارسی کلمه compensatingly

: معنی compensatingly به فارسی

به طور جبرانی، به معنای عمل کردن به گونه‌ای که زیان یا کمبود را جبران کند.