معنی فارسی compenser
B1جبران کننده به فرد یا ارگانی اطلاق میشود که مسئول جبران خسارت یا کمبود است.
A person or entity that compensates for loss, damage, or absence.
- NOUN
example
معنی(example):
دادگاه دستور داد که یک جبران کننده خسارت ها را پرداخت کند.
مثال:
The court ordered a compenser to pay for the damages.
معنی(example):
او به عنوان جبران کننده زمان از دست رفته عمل کرد.
مثال:
He acted as a compenser for the lost time.
معنی فارسی کلمه compenser
:
جبران کننده به فرد یا ارگانی اطلاق میشود که مسئول جبران خسارت یا کمبود است.