معنی فارسی complexionally
B1به طریقی که به رنگ یا کیفیت پوست مربوط میشود.
In a manner related to complexion.
- ADVERB
example
معنی(example):
او از نظر رنگ پوست به واکنش پوستش به آفتاب آگاه است.
مثال:
She is complexionally aware of how her skin reacts to the sun.
معنی(example):
این محصول از نظر رنگ پوست به بهبود رنگ پوست کمک میکند.
مثال:
The product works complexionally to improve skin tone.
معنی فارسی کلمه complexionally
:
به طریقی که به رنگ یا کیفیت پوست مربوط میشود.