معنی فارسی complexive

B1

پیچیده و شامل جنبه‌های مختلف، به‌ویژه در تحلیل یا استدلال.

Involving various elements or complexities.

example
معنی(example):

ماهیت پیچیده این مسئله باعث شد که حل آن سریعاً دشوار باشد.

مثال:

The complexive nature of the issue made it hard to resolve quickly.

معنی(example):

او یک استدلال پیچیده ارائه داد که عوامل مختلفی را در نظر گرفت.

مثال:

She presented a complexive argument that took various factors into account.

معنی فارسی کلمه complexive

: معنی complexive به فارسی

پیچیده و شامل جنبه‌های مختلف، به‌ویژه در تحلیل یا استدلال.