معنی فارسی complexively
B1به شکلی پیچیده یا شامل چندین عنصر در توصیف یا بحث.
In a manner that involves multiple facets or complexities.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور پیچیده دربارهٔ عوامل مختلف مرتبط با تغییرات اقلیمی صحبت کرد.
مثال:
She spoke complexively about the many factors involved in climate change.
معنی(example):
مسئله بهطور پیچیده در گزارش مورد بررسی قرار گرفت و تمام جنبهها در نظر گرفته شد.
مثال:
The problem was addressed complexively in the report, considering all aspects.
معنی فارسی کلمه complexively
:
به شکلی پیچیده یا شامل چندین عنصر در توصیف یا بحث.