معنی فارسی complexness
B2پیچیدگی به معنای حالت یا کیفیت سخت و با جزئیاتی است که در درک یا تحلیل آن مشکل وجود دارد.
The quality of being intricate or complicated.
- NOUN
example
معنی(example):
پیچیدگی معما آن را حل کردن دشوار کرد.
مثال:
The complexness of the puzzle made it difficult to solve.
معنی(example):
او از پیچیدگی اثر هنری تحسین کرد.
مثال:
She admired the complexness of the art piece.
معنی فارسی کلمه complexness
:
پیچیدگی به معنای حالت یا کیفیت سخت و با جزئیاتی است که در درک یا تحلیل آن مشکل وجود دارد.