معنی فارسی concassation

B1

خرد کردن، به عمل تقسیم و شکستن مواد به قطعات کوچکتر اشاره دارد.

The act of breaking into small pieces; crushing.

example
معنی(example):

تکه‌تکه کردن سنگ‌ها، شن تولید می‌کند.

مثال:

The concassation of rocks makes gravel.

معنی(example):

فرآیند خرد کردن در ساخت و ساز اهمیت دارد.

مثال:

The process of concassation is important in construction.

معنی فارسی کلمه concassation

: معنی concassation به فارسی

خرد کردن، به عمل تقسیم و شکستن مواد به قطعات کوچکتر اشاره دارد.