معنی فارسی concatenary

B2

زنجیره‌ای، مربوط به یا دارای ویژگی‌های یک زنجیره.

Relating to or forming a chain, especially in a sequence.

example
معنی(example):

ساختار زنجیره‌ای، یک زنجیره از وقایع را تشکیل می‌دهد.

مثال:

The concatenary structure forms a chain of events.

معنی(example):

در ریاضیات، دنباله‌های زنجیره‌ای با علاقه خاصی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند.

مثال:

In mathematics, concatenary sequences can be analyzed with great interest.

معنی فارسی کلمه concatenary

: معنی concatenary به فارسی

زنجیره‌ای، مربوط به یا دارای ویژگی‌های یک زنجیره.