معنی فارسی concrescible
B2قابلیت به هم پیوسته شدن.
Capable of being joined together, especially in a continuous or growing sense.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی مواد از دیگران به هم چسبیدهتر هستند.
مثال:
Some materials are more concrescible than others.
معنی(example):
این پدیده به دلیل ویژگیهای پیونددهندهاش به عنوان قابل هم پیوست شناخته میشود.
مثال:
This phenomenon is termed concrescible due to its unifying characteristics.
معنی فارسی کلمه concrescible
:
قابلیت به هم پیوسته شدن.