معنی فارسی confineless
B1بیدو محدودیت، به معنای وجود فضای آزاد و وسیع.
Without limits or restrictions; free in space.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ایده یک فضای بیمحدودیت جذاب است.
مثال:
The idea of a confinelss space is appealing.
معنی(example):
در طبیعت، اغلب با مناطق بیمحدودیت مواجه میشویم.
مثال:
In nature, we often encounter confinelss areas.
معنی فارسی کلمه confineless
:
بیدو محدودیت، به معنای وجود فضای آزاد و وسیع.