معنی فارسی conglobation
B1همگرایی، فرآیند اتصال و ترکیب اجزا به یکدیگر به صورت یکپارچه.
The process of forming a cohesive group or mass.
- NOUN
example
معنی(example):
همگرایی گروههای سلولی به عملکرد بهتر منجر میشود.
مثال:
The conglobation of cell groups leads to greater functionality.
معنی(example):
در علم، همگرایی میتواند به خوشهای شدن ذرات اشاره کند.
مثال:
In science, conglobation can refer to the clustering of particles.
معنی فارسی کلمه conglobation
:
همگرایی، فرآیند اتصال و ترکیب اجزا به یکدیگر به صورت یکپارچه.