معنی فارسی connateness

B1

به پیوند و ارتباط طبیعی بین دو یا چند چیز اشاره دارد.

The quality of being naturally connected or related.

example
معنی(example):

دوستی آنها با گذشت زمان رشد طبیعی داشت.

مثال:

The connateness of their friendship grew with time.

معنی(example):

در علایق آنها یک پیوند طبیعی قوی وجود دارد.

مثال:

There is a strong connateness in their interests.

معنی فارسی کلمه connateness

: معنی connateness به فارسی

به پیوند و ارتباط طبیعی بین دو یا چند چیز اشاره دارد.