معنی فارسی continualness
B2پایداری، حالتی که چیزی به طور مداوم و یکنواخت در حال وقوع است.
The quality of being continual or unceasing.
- NOUN
example
معنی(example):
ثبات او در مطالعه به او کمک کرد تا نمرات خوبی کسب کند.
مثال:
Her continualness in studying helped her achieve good grades.
معنی(example):
ثبات بارش باران باعث سیلاب در منطقه شد.
مثال:
The continualness of the rain caused flooding in the area.
معنی فارسی کلمه continualness
:
پایداری، حالتی که چیزی به طور مداوم و یکنواخت در حال وقوع است.