معنی فارسی contractility

B2

توانایی انقباض و کاهش حجم، به ویژه در بافت‌های عضلانی.

The ability of muscle fibers to shorten and generate tension.

example
معنی(example):

انقباض‌پذیری عضله بر عملکرد آن تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The contractility of the muscle affects its performance.

معنی(example):

پزشکان انقباض‌پذیری قلب را برای ارزیابی سلامت اندازه‌گیری می‌کنند.

مثال:

Doctors measure heart contractility to assess health.

معنی فارسی کلمه contractility

: معنی contractility به فارسی

توانایی انقباض و کاهش حجم، به ویژه در بافت‌های عضلانی.