معنی فارسی controling
B1کنترل کردن، به معنای نظارت یا مدیریت کردن یک وضعیت یا فرآیند خاص است.
The act of directing or managing situations or processes.
- VERB
example
معنی(example):
او با اختصاص زیاد پروژه را کنترل میکند.
مثال:
She is controling the project with great dedication.
معنی(example):
کنترل وضعیت برای حفظ نظم بسیار حیاتی است.
مثال:
Controling the situation is crucial for maintaining order.
معنی فارسی کلمه controling
:
کنترل کردن، به معنای نظارت یا مدیریت کردن یک وضعیت یا فرآیند خاص است.