معنی فارسی contumacies

C2

عدم اطاعت، سرپیچی از دستورات و قوانین، رفتار نافرمان در برابر مقامات.

A defiance of authority; refusal to obey or submit.

example
معنی(example):

مقاومت‌های مکرر او در برابر مقامات منجر به تنبیه شدید شد.

مثال:

His repeated contumacies against authority resulted in severe punishment.

معنی(example):

قاضی به عدم اطاعت متهم در طول دادگاه اشاره کرد.

مثال:

The judge noted the defendant's contumacies during the trial.

معنی فارسی کلمه contumacies

: معنی contumacies به فارسی

عدم اطاعت، سرپیچی از دستورات و قوانین، رفتار نافرمان در برابر مقامات.