معنی فارسی convally

B1

نامی برای گل زنگوله‌ای در برخی فرهنگ‌ها.

A name often used for the lily of the valley flower in certain cultures.

example
معنی(example):

در برخی فرهنگ‌ها، کونولی به عنوان نماد پاکی استفاده می‌شود.

مثال:

In some cultures, a convally is used as a symbol of purity.

معنی(example):

زیبایی کونولی آن را به یکی از محبوب‌ترین گیاهان بین باغبانان تبدیل کرده است.

مثال:

The beauty of the convally makes it a favorite among gardeners.

معنی فارسی کلمه convally

: معنی convally به فارسی

نامی برای گل زنگوله‌ای در برخی فرهنگ‌ها.