معنی فارسی cotched

B1

نشستن یا آرام گرفتن به طور غیررسمی، معمولاً در یک مکان راحت.

To settle down or relax in a comfortable position.

verb
معنی(verb):

To hang out or chill out.

example
معنی(example):

او خود را در گوشه‌ی کاناپه نشاند.

مثال:

He cotched himself in the corner of the couch.

معنی(example):

پس از یک روز طولانی، او روی مبل با یک کتاب نشسته بود.

مثال:

After a long day, she cotched on the sofa with a book.

معنی فارسی کلمه cotched

: معنی cotched به فارسی

نشستن یا آرام گرفتن به طور غیررسمی، معمولاً در یک مکان راحت.