معنی فارسی countercry
B1صدا یا ندا که به عنوان واکنش به یک عقیده یا عمل دیگر سر داده میشود.
A cry or shout in response to another cry or demand.
- NOUN
example
معنی(example):
معترضان یک فریاد مخالف به تصمیم دولت داشتند.
مثال:
The protestors had a countercry to the government's decision.
معنی(example):
کلمات او به عنوان صدای مخالف به انتقادهای جاری عمل کرد.
مثال:
His words served as a countercry to the ongoing criticism.
معنی فارسی کلمه countercry
:
صدا یا ندا که به عنوان واکنش به یک عقیده یا عمل دیگر سر داده میشود.