معنی فارسی counterdigged

B1

ضد حفر کردن، به معنای حفر یا کندن در جهت مخالف یا بازگشت به مکان قبلی برای هدف خاص.

To dig in a counter direction or to undo previous digging.

example
معنی(example):

کارگران برای رسیدن به آب زیرزمینی، ضد حفاری کردند.

مثال:

The workers counterdigged to reach the underground water.

معنی(example):

او برای پیدا کردن گنج‌های پنهان، ضد حفاری کرد.

مثال:

She counterdigged the area to find any hidden treasures.

معنی فارسی کلمه counterdigged

: معنی counterdigged به فارسی

ضد حفر کردن، به معنای حفر یا کندن در جهت مخالف یا بازگشت به مکان قبلی برای هدف خاص.