معنی فارسی countershade
B2تاریکی و روشنی که بر روی یک شیء با هدف نشان دادن عمق و فرم آن اعمال میشود.
The use of light and shadow to create a three-dimensional appearance on an object.
- NOUN
example
معنی(example):
حیوان از موی خود برای مقابله با تابش روشن خورشید استفاده کرد.
مثال:
The animal used its fur to countershade from the bright sun.
معنی(example):
در هنر، سایهزنی معکوس میتواند به ایجاد توهم عمق کمک کند.
مثال:
In art, countershading can help create an illusion of depth.
معنی فارسی کلمه countershade
:
تاریکی و روشنی که بر روی یک شیء با هدف نشان دادن عمق و فرم آن اعمال میشود.