معنی فارسی counterwall
B2دیوار معکوس، دیواری که به عنوان دفاع در برابر حمله ساخته میشود.
A wall built to provide additional protection against attacks.
- NOUN
example
معنی(example):
قلعه توسط یک دیوار معکوس در برابر مهاجمان محافظت میشد.
مثال:
The castle was protected by a counterwall against invaders.
معنی(example):
آنها یک دیوار معکوس ساختند تا دفاعها را تقویت کنند.
مثال:
They built a counterwall to reinforce the defenses.
معنی فارسی کلمه counterwall
:
دیوار معکوس، دیواری که به عنوان دفاع در برابر حمله ساخته میشود.