معنی فارسی counterweighted

B2

وزن‌گذاری معکوس، به معنای ایجاد تعادل با اضافه کردن وزنه‌ای در جهت مخالف.

Adjusted or balanced by adding a weight in the opposite direction.

example
معنی(example):

ترازو برای اطمینان از دقت، وزن‌گذاری معکوس شده بود.

مثال:

The scale was counterweighted to ensure accuracy.

معنی(example):

آن‌ها از مکانیزم‌های وزن‌گذاری معکوس برای متعادل کردن سازه استفاده کردند.

مثال:

They used counterweighted mechanisms to balance the structure.

معنی فارسی کلمه counterweighted

: معنی counterweighted به فارسی

وزن‌گذاری معکوس، به معنای ایجاد تعادل با اضافه کردن وزنه‌ای در جهت مخالف.